خروج نيروهاي آمريکا از عراق!! / کارتون: رضا باقري




دخالت نظامي آمريکا در غرب آسيا به بيش از 60 سال پيش بازمي‌گردد. «دوايت آيزنهاور»، سي‌وچهارمين رئيس‌جمهور آمريکا در دوره دوم رياست‌جمهوري خود راهبرد جديدي را اعلام کرد که به تصويب کنگره نيز رسيد. راهبرد جديد که به «دکترين آيزنهاور» مشهور شد، مبتني بر مداخله نظامي براي حمايت از دولت‌هاي همسو با آمريکا در اقصي نقاط جهان بود. البته پيش از آن و در زمان ترومن، آمريکا حضور نظامي در اروپا براي جلوگيري از نفوذ اتحاد جماهير شوروي را دنبال مي‌کرد. به دنبال اعلام دکترين جديد، آمريکا بطور رسمي و آشکارا در سال 1958 با حضور نظامي در لبنان، پاي خود را به غرب آسيا بازکرد. بهانه لشکرکشي آمريکا به لبنان، حمايت از دولت مسيحي وقت اين کشور بود.
آيزنهاور حضور نظامي در اين منطقه پرالتهاب را به باز کردن «جعبه پاندورا» (جعبه‌اي که بر اساس افسانه‌هاي يوناني حاوي تمام بدبختي‌ها و مصيبت‌هاي جهان بود) تشبيه کرده بود. تحولات دهه‌هاي بعدي تا امروز نشان داد اين تشبيه چقدر درست بوده است.
البته مداخله آمريکا در منطقه سال‌ها پيش از اعلام و اجراي اين دکترين آغاز شده بود. کودتاي 28 مرداد سال 1332 (1953 ميلادي و در دوره آيزنهاور) که محصول مشترک آمريکا و انگليس بود، يکي از مشهورترين اين مداخلات است. آمريکا از زمان جنگ جهاني دوم تاکنون حداقل 25 مورد مداخله نظامي- امنيتي در منطقه غرب آسيا داشته است، يعني بطور متوسط هر 3 سال يک . نکته قابل توجه آنکه هرچه گذشته اين ها نه تنها محدودتر نشده بلکه شديدتر، طولاني‌تر و پرخسارت‌تر نيز شده‌اند. جنگ و‌ اشغال افغانستان و عراق که به بهانه 11 سپتامبر روي داد، مشهورترين اين ات است و آنقدر طولاني شده‌اند که تحليلگران و حتي برخي سياستمداران آمريکايي به آنها لقب «جنگ‌هاي بي‌پايان» داده‌اند.
مداخلات و هاي آمريکا به کشورهاي مختلف منطقه همگي به بهانه مبارزه با دولت‌هاي ديکتاتور و تروريسم
 بوده‌اند و آغازگران جنگ هميشه نويد آينده‌اي روشن، سپردن سرنوشت مردم کشور مورد به خود آنها، آزادي مردم تحت ستم و امثال اين وعده‌هاي توخالي را
داده‌اند.
نتيجه اما هميشه به‌طرز فاحشي وحشتناک بوده است؛ هرج و مرج و خشونت افزايش يافته، گروه‌هاي تروريستي و افراطي رشد بيشتري کرده‌اند، غيرنظاميان بيشتري
–همان‌هايي که قرار بود آزاد شوند و سرنوشت خود را انتخاب کنند- کشته شده‌اند. اين خروجي صدور دموکراسي آمريکايي
 با بمب است.
انديشکده‌ها، نشريات و رسانه‌هاي آمريکايي طي دو دهه اخير مملو از تئوريزه کردن ايده دولت و ملت‌سازي پس از ‌اشغال نظامي است. مورد افغانستان و عراق به روشني اثبات کرد که اين تئوري‌ها و لفاظي‌ها چيزي جز فريبکاري يا بلاهت محض نبوده‌اند.
 ايده ساختن کشوري آباد و ملتي آزاد با بمباران، دروغي شاخدار بود که هزينه آن را به‌طور مستقيم و غيرمستقيم کمپاني‌هاي نظامي- صنعتي پرداخت مي‌کردند، کمپاني‌هايي که رونق آنها در جنگ بوده و مرگ، کسب‌وکار آنهاست. تنش‌هاي اخير در منطقه باعث کاهش ارزش سهام شرکت‌هاي آمريکايي در بورس شد اما سهام 7 کمپاني بزرگ
تسليحاتي -نورتوپ گرومن، لاکهيد مارتين، ال.3هريس تکنولوژيس، ريتون، هانتينگتون اينگالس، ترانسديم گروپ و جنرال ديناميکس- با افزايش همراه بود. صلح و آرامش براي اين غول‌هاي نظامي- صنعتي جنگ تمام‌عيار و نويددهنده مرگ است. نقش مجتمع‌هاي نظامي- صنعتي در حمايت
سياسي- انتخاباتي از ترامپ، موضوع جذاب و مفصل ديگري است که خارج از بحث اين نوشتار است.
هفت کمپاني فوق در مجموع حدود 400 ميليارد دلار دارايي دارند و با مشارکت پنتاگون، اصلي‌ترين تامين‌کننده تسليحات کشورهاي حاشيه خليج‌فارس و ساير مشتريان نظامي آمريکا هستند. توليد موشک و هواپيما و رادار و. آخرين حلقه از تجارت مرگبار و صدها ميليارد دلاري کمپاني‌هاي مذکور است. براي توليد و فروش سلاح، اول بايد دشمنان فرضي و قلابي ساخت. اگر دشمني در کار نباشد، چطور مي‌توان گاوهاي شيرده منطقه را دوشيد؟ مقاومت آمريکا در برابر خواست افکار عمومي منطقه براي برچيدن پايگاه‌هاي نظامي خود و پايان دادن به اين حضور کارانه، ريشه در چنين بستري دارد.
آمريکايي‌ها مدعي بودند و هستند که براي محافظت از دولت و ملت عراق در اين کشور حضور دارند اما حال که هم دولت و هم ملت عراق به‌طور آشکار خواستار خروج نظاميان آمريکايي از کشورشان هستند، بي‌شرمانه مي‌گويند عراق را ترک نمي‌کنيم. تظاهرات ميليوني ديروز مردم عراق در حمايت از مصوبه پارلمان اين کشور و دولت بغداد براي خروج آمريکايي‌ها، اتمام حجت عراق با دولت تروريست آمريکاست. اين تظاهرات گسترده و بي‌سابقه بيانگر خواست عمومي ملت عراق است و نشان مي‌دهد آنها چه نظر و ديدگاهي درباره ارتش آمريکا دارند. نه تنها آنان را آزاديبخش نمي‌دانند بلکه نفرتي عميق و فراگير نسبت به آنها دارند. مردم عراق هنوز جنايت‌هاي آمريکا در زندان مخوف ابوغريب را فراموش نکرده‌اند.
آمريکايي‌ها که مدعي بودند به خواست خود عراقي‌ها در اين کشور حضور دارند طي چند هفته اخير با قلدري و گستاخي مي‌گويند عراق را ترک نمي‌کنند. آنان براي توجيه اين گردنکشي خود در برابر خواست قانوني و به حق دولت و ملت عراق، مدعي هستند که با خروج از عراق، داعش دوباره ظهور خواهد کرد. واقعيت آن است که نطفه داعش در عراق به وسيله آمريکا بسته شد و تا آمريکا در عراق و سوريه حضور دارد، داعش محو نخواهد شد؛ يک چرخه معيوب و شيطاني براي توجيه حضوري غيرقانوني و گرانه.
تظاهرات گسترده ديروز يک رفراندوم ملي بود و نتيجه آن را جهانيان به چشم خود ديدند. حضور آمريکا در عراق پس از اين تظاهرات، معناي جديدي دارد و بايد به چشم ‌اشغال و استعمار به آن نگاه کرد. عراقي‌ها نمي‌خواهند مستعمره آمريکا باشند.
 تا وقتي آمريکايي‌ها در عراق باشند، اين کشور روي آرامش و آسايش نخواهد ديد. آنان به درجه‌اي از وقاحت و گستاخي رسيده‌اند که دو مقام نظامي ايراني و عراقي را ترور کردند و با اين کار نشان دادند کوچک‌ترين احترامي براي حاکميت عراق قائل نيستند و در اين زمينه هيچ خط قرمزي ندارند.
خيزش ديروز ملت عراق گوشه‌اي از برکات خون پاک سردار سليماني و ابومهدي مهندس بود. خون‌هايي که به دست شقي‌ترين موجودات روي زمين به‌هم آميختند تا گواهي باشند بر «ايران و العراق لايمکن الفراق». شعارهاي ديروز در بغداد، آخرين ديالوگ و پيام کلامي عراق به دولت
آمريکا بود.
نشنيدن اين پيام روشن و رسا از سوي آمريکا، وضعيت جديدي را رقم خواهد زد. توپ در زمين ترامپ است و بايد تصميم بگيرد که صداي اين شعارها را بشنود يا به زودي با زبان ديگري روبه‌رو شود.
 زبان جديد براي ترامپي که انتخابات 2020 را در پيش دارد، فاجعه‌آميز خواهد بود. پيام ديروز مردم عراق به آمريکايي‌هاي تروريست اين بود؛ بايد از عراق برويد، انتخاب عمودي يا افقي با خودتان است.

 محمد صرفي

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تعمير کامپيوتر در محل | نصب و راه اندازي دوربين مداربسته گلبن طبیعت دانلود کتاب دلبر که جان فرسود از او Michael خصوصی اخبار برتر ویلاهای جهان